نویسنده: سمانه بایرامی



 

پیامدها و آثار بلند مدت اشغال ایران

الف. شروع یکی از امواج مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ
در این سال ها افراد بسیاری از روستاها به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند؛ زیرا روستاها دچار رکود شدید شده بودند. شروع حرکت های مهاجرتی و آغاز شهر نشینی معاصر ایران، مقارن با سال های 1320 تا 1332 است. این دوره، دوره ی وقفه ی مدرنیزاسیون و رکود اقتصادی است. از آن جا که روند مدرنیزاسیون عمدتاً روندی شهری بود، در این دوره به طور کلی حیات شهری نیز دچار رکورد شده بود ولی نسبت به روستاها، شهرها در وضعیت بهتری قرار داشتند. بر اثر جنگ جهانی، تجارت خارجی از رونق افتاد و سرمایه های تجاری به سمت سایر فعالیت های شهری از جمله بورس بازی و خرید و فروش زمین گرایش پیدا کردند. با کاهش شدید میزان تجارت خارجی و صادرات مواد اولیه کشاورزی از یک سو و ورود متفقین به ایران و هرج و مرج ناشی از آن از سوی دیگر، رابطه ی سازمان یافته شهر و روستا از حیث مازاد اقتصادی روستایی و یا نقش شهر در متمرکز کردن این مازاد اقتصادی تضعیف شد. بدین ترتیب شبکه محلی استخراج و تمرکز مازاد اقتصادی که در دوره قبل بر اساس رونق نقدینه کاری شکل گرفته بود، در این دوره دچار گسیختگی شد. ارقام مربوط به سطح زیر کشت و صادرات پنبه در این دوره گویای کاهش شدید محصولات است که وقفه در نقدینه کاری را نیز به خوبی نشان می دهد. رشد سالانه شهری از 65/ 1 درصد در دوره قبل به 72/ 2 درصد رسید. گسختگی رابطه شهر و روستا و اتکا روز افزون شهر به مازاد اقتصادی غیر کشاورزی و روند در حاشیه قرار گرفتن بخش کشاورزی ایران که تا به امروز در ایران ادامه پیدا کرده است، از همین دوره آغاز شد. اگر قبل از این دوره ممکن بود تصور شد بخش کشاورزی می تواند به بخش صادراتی ایران در تقسیم کار بین المللی تبدیل شود، از این دوره به بعد با تثبیت نقش نفت به عنوان کالای صادراتی، بخش کشاورزی دیگر مجال رونق و تبدیل شدن به بخش صادراتی را پیدا نکرد و به طور روز افزون در حاشیه قرار گرفت. این امر تأثیر مستقیمی بر روند شهر نشینی در ایران از این دوره به بعد گذاشت و موجب تشدید گسیختگی شبکه شهری و شبکه تبادلات شهر و روستا شد. (1)

ب. به وجود آمدن تغییرات محسوس در قشر بندی جامعه ایرانی

در بخش قبلی اشاره شد که تنها فعالیت شهری که در خلال جنگ رونق یافت، بخش تجاری، سفته بازی و دلالی بود. بازرگانان کوچک و متوسط در مجموع از وضعیت نابسامان اقتصادی آسیب دیدند؛ اما بازرگانان عمده در موقعیتی قرار داشتند که سود سرشار و باد آورده ای به چنگ آوردند. دلالان در جامعه بازرگانی ایران در مجموع به دلیل ایفای نقش واسطه گری میان بازارهای محلی و نیاز های زمان متفقین سود بردند؛ هر چند خط سیر بخش های اقتصادی کشور دست خوش نابسامانی بود. (2) حاصل این همه، پریشانی وضع معیشتی و زندگانی طبقات متوسط و پایین شهری در خلال جنگ دوم جهانی و تنزل سطح زندگی این طبقات بود. بازرگانان عمده، دلالان و طبقات بالای شهری، راه کارهایی جهت کسب در آمد پیدا کردند و توانستند به بهترین نحو از آب گل آلود بحران اقتصادی ماهی بگیرند، در حالی که توده مردم از تورم و کمبود، سخت آسیب دیدند، به طوری که نابرابری در آمدها افزایش یافت.(3) در دوره دوم سال های دهه 1320 به علت رونق تجارت داخلی و هزینه های نظامی متفقین، سرماینه های بزرگی در دست عمده معدودی متمرکز شد. با اشغال ایران توسط متفقین، تغییرات محسوس، در انباشت سرمایه در کشور به وجود آمد. تورم زمان جنگ باعث انباشت سرمایه و پول هنگفتی در دست های معدودی مقاطعه کاران و بازرگانانی که از هرج و مرج اقتصادی بهره برده بودند، گردید. این سرمایه ها به تدریج به سوی سرمایه گذاری در رشته های مختلف کشیده شد. (4)
تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از 1329- 1324 ( به استثنای سال 1326) سیر صعودی داشت و از 9/9 میلیارد ریال در سال 1324 به 24 میلیارد ریال در 1329 افرایش یافت. در این سال ها سرمایه گذاری ها عمدتاً به سمت تجاری و زمین خواری حرکت مرد و سرمایه گذاری صنعتی و زیر بنایی کاهش یافت. (5)
در این سال ها افرادی توانستند با استفاده از وضعیت پیش آمده و با کمک فعالیت های دلالی به سود سرشاری دست یابند و در سال های بعد جزء خانواده های ثروتمند و با نفوذ محسوب شوند. این طبقه جدید که بعد از جنگ بسیار تاثیر گذار بودند به تضاد طبقاتی دامن زدند. خانواده لاجوردی از جمله این سرمایه داران بودند که در این سال ها به ثروت آن ها افزوده شد. آنها که ابتدا عطاری و ادویه فروشی می کردند، کم کم به یکی از بزرگ ترین سرمایه داران ایران تبدیل شدند. سید محمود لاجوردی درباره تأثیر جنگ در رشد تجارتشان می گوید: «مسئله جنگ که پیش آمد جنس ها بالا رفت. هر کس وارد بود بهره برد. من هم چون وارد بودم مخصوصاً با روس ها ارتباط داشتم. در آن زمان قند و شکر به یک من یا کیلویی 14 تومان رسیده بود. با روس ها معامله می کردم دیدم مازوج احتیاج دارند اما در بغداد مازوج ارزان بود. آن را خریده در خرمشهر به روس ها دادم.»
آن چه از این فعالیت در زمان جنگ می توان استنتاج کرد این است که اشغال ایران در جنگ دوم جهانی باعث بحران اقتصادی و افزایش قیمت شد و حجم سرمایه را در میان تجار افزایش داد. سید محمود لاجوردی پس از شهریور 1320 اولین شرکت تجاری خانوادگی را به نام آرین در سال 1323 تأسیس کرد. (6) آن ها در سال های جنگ از واردات لاستیک سود سر شاری به دست آوردند. در سال های بعد از کودتا این خانواده کارهای تولیدی وسیعی تدارک دیدند که از جمله ی آن ها کارخانجات روغن شاه پسند بود.
سر انجام با تأسیس بانک وارد مرحله جدیدی از تجارت شدند. بانک ایران و ژاپن توسط برادران لاجوردی با مشارکت دولت ژاپن در ایران تأسیس شد. (7) این تنها یک نمونه از خانواده هایی بود که از قبل واسطه گری به پول هنگفتی دست یافتند.
افرادی که در این سال ها به ثروت زیادی دست یافتند، توانستند در تحولات سیاسی سال های بعد تاثیر گذار باشند.
ج. تضدید های طبقاتی و قومی در جامعه ایران
گسیختن ساختار سیاسی در شهریور 1320 کشمکش هایی در درون جامعه ایران به وجود آورد. ستیزهای طبقاتی در شهرها و رقابت های قومی از جمله این کشمکش ها بود. در سال های پس از بر کناری رضا شاه، نا سازگاری بین دارا و ندار، امنیت ملی را در شهرها به خطر انداخته و وضعی انفجار آمیز به وجود آورده بود. اضطراب شدید در بین توده ها، توأم با توانگر شدن مداوم تجار و زمین داران، کل بافت اجتماعی را تهدید می کرد. نمایندگان انگلیس و آمریکا همواره هشدار می دادند که نا رضایتی طبقات پایین به واسطه کمبود مهیب خوراک، پوشاک و آموزش ممکن است به شورشی لجام گسیخته بر ضد طبقه حاکم فعلی بینجامد. در مطبوعات نیز این کشمکش های طبقاتی بازتاب یافته بود. از 36 روزنامه ای که پس از تغییر سلطنت، مرتب منتشر می شدند، تقریباً همه، از جمله روزنامه های وابسته به مالکان توانگر، ایران را مجموعه ای از طبقات متعارض می دانستند. بعضی معتقد بودند، توده مردم زیر سر کوب سیاسی طبقه حاکم کوچکی قرار دارند که از مالکان فئودال، درباریان متنفذ، افسران ارتش و مقامات بلند پایه دولتی تشکیل شده است. نشریات دیگر مدعی بودند که توده های زحمتکش زیر استثمار اقتصادی طبقات بالا قرار دارند که عمده مالکان، از سرمایه داران وابسته، کارمندان ثرتمند و صاحبان صنایع نو کیسه تشکیل می شوند. برخی نگران طبقه متوسطی بودند که میان طبقه بالای غارتگر و طبقه پایین بی سواد عقب مانده گرفتار شده بودند. برخی جامعه شان را دارای دو قطب فقیر و غنی می دانستند. حتی روزنامه اطلاعات که به دستور رضا شاه از به کار بردن واژه تفرقه آمیز «طبقه» جداً اجتناب کرده بود؛ اکنون هشدار می داد که کشمکش های طبقاتی همه موجودیت ایران را به خطر انداخته است. (8)
روزنامه مرد امروز هشدار داد که دیگر طبقه ی متوسطی در ایران وجود ندارد. افراد یا گدا هستند یا میلیونر؛ البته با این تفاوت که میلیون ها گدا در مقابل چند میلیونر قرار دارند. هیأت حاکمه نیز این تفکیک خطر ناک را تقویت می کند. سر نیزه حکومت آخرین قطره خون، یعنی آخرین رمق مادی توده بی نوا را می گیرد و بر طبق اخلاص می گذارد و تقدیم میلیونرها می کند. (9)

د. تشدید و قوت یابی حس بیگانه ستیزی در بین مردم ایران

معمولاً گفتمان ها در فضایی رشد می کنند که عناصری غیر و ضد آن ها وجود داشته باشد. گفتمان ناسیونالیسم ایرانی نیز زمانی رشد کرد که ایرانیان، بیگانگان را در فضای میهن خود دیدند و شروع به بازسازی مرزهای هویتی خود کردند. در شهریور 1320 قوای شوروی و انگلستان ایران را اشغال کردند و ایرانیان بی دفاع کاری از دستشان ساخته نبود و از هم پاشیده شدن ارتش به ظاهر پر قدرتشان را نظاره می کردند. رضا شاه نیز، به تدریج که پایه های حکومتش رامحکم کرد، راه دیکتاتوری را در یش گرفت و وقتی که از سلطنت کناره گرفت، شدیداً مورد تنفر ایرانیان بود. مطبوعات وقت ایران از کناره گیری دیکتاتور استقبال کردند. او به نفع پسرش محمد رضا استعفا کرد. اما آنچه موجب ناراحتی ملت ایران می شد، این بود که رضا شاه به وسیله اجنبی ها از حکومت بر کنار شده بود. در واقع اشغال ایران شیرینی ناشی از سقوط دیکتاتور را از بین برد و موجب تلخی کام ایرانیان گردید. (10) دخالت دولت های بیگانه واکنش خصمانه و مقاومت ملی ایرانیان را بر انگیخت؛ و آنان را وادار کرد که به دفاع از هویت و ملیت خود بپردازند. در قلب هر ایرانی تلاش مستمر برای داشتن هویت مستقل وجود داشت. (11) دخالت بیگانه در امور ایران خشم و نفرت مردم را بر انگیخت. با افزایش آگاهی ملت ایران خشم آن ها نیز نسبت به بیگانگانی که در امور داخلی ایران دخالت می کردند، افزایش یافت. پس از اشغال ایران توسط متفقین، چون بیگانگان در کشور حضور داشتند، مداخلات آن ها عینی تر شد و همین مسئله موجب نفرت ملت ایران گردید. نفرت ملت ایران نسبت به بیگانگان باعث پیدایش نوعی از ناسیونالیسم در ایران شد
که از خصوصیات آن، تنفر از قدرت های بزرگ، بدبینی نسبت به سرمایه گذاری های شرکت های خارجی و استخراج مواد خام توسط این شرکت ها، توجه به نیروهای داخلی و مخالفت با استخدام مستشاران خارجی و در مجموع، ابزار تنفر از هر گونه مداخله ی خارجی در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. ایران بارها مورد تهاجم نیروهای خارجی قرار گرفته بود. اما آن چه بیگانه ستیزی ایرانیان را در زمان جنگ دوم جهانی متمایز می کند، شدت حس بیگانه ستیزی ایرانیان بود. آثار این حس در دوره های بعدی در حافظه ایرانیان باقی ماند. (12)
در این میان نباید از حوادث و مشکلاتی که همراه با اشغال ایران به وجود آمد و احساسات ناسیونالیستی ایرانیان را بر انگیخت، غافل شد. مشکلاتی مانند قحطی؛ حمل مواد غذایی مورد نیاز ایرانیان به شوروی، مرگ و میر ناشی از بیماری های مسری مانند تیفوس و ناامنی از دید مردم ایران ناشی از حضور بیگانگان بود. علاوه بر کمبود موارد بالا، اعمالی که به وسیله ارتش متفقین انجام می شد نیز به صورت های گوناگون احساسات ایرانیان را علیه آن ها بر می انگیخت. آن ها به اعمالی دست می زدند که ایرانیان از آن تنفر داشتند. در منابع و اسناد متعدد مربوط به دوران اشغال ایران در سال 1320، راجع به رفتارهای بی شرمانه سربازان متفقین و به خصوص سربازان هندی و آمریکایی مطالب زیادی نوشته شده است. در یکی از منابع این گونه نوشته شده است: «سربازان آمریکایی در اکثر کافه تریاها و بارهای متعدد خیابان های لاله زار و اسلامبول ضمن باده گساری به اعمال نا هنجار و شرم آور به اتفاق زنان بدنام دست می زدند. به طوری که کمتر خانواده های محترم تهرانی رغبت می کردند که حتی برای خرید مایحتاج و لوازم زندگی از آن جا عبور کنند.» (13) آمریکایی ها هم چنین در خیابان امیر آباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجه دارانشان بود. در حالی که مردم ایران از گرسنگی در انتظار مرگ بودند، آن ها روزانه یک بسته به عنوان جیره دریافت می کردند. هر بسته از این جیره ها برای مصرف پنج تا شش نفر، کافی بود. در هر بسته انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، دو بطری ویسکی، دو بسته سیگار و ویتامین های روزانه بود. آمریکایی ها به سرعت باشگاه امیر آباد را به مرکز فحشا تبدیل کردند. (14)
اگر چه درگیری های مسلحانه محدودی بین مردم و قوای متفقین رخ داد، اما یک جنبش چریکی منسجم علیه آن ها به وجود نیامد و مبارزات مردم علیه اشغالگران، توسط احراب ملی گرا که پس از نابودی جو دیکتاتوری شکل گرفته بودند، به صورت مقاومت منفی ادامه یافت. این مقاومت که بر مبنای اندیشه کوتاه نمودن دست بیگانگان از اداره امور کشور به وجود آمد، سر انجام مخالفت با اعطای امتیاز به بیگانگان را هدف قرار داد که ثمره آن ملی شدن سرمایه گذاری های خارجی به ویژه شدن صنعت نفت بود. (15)

نتیجه گیری

پژوهش حاضر با این سئوال آغاز شد که اشغال ایران در شهریور1320 چه تأثیری بر جامعه ایرانی داشته است؟ و به دنبال این پرسش فرضیه ای مطرح گردید مبنی بر این که اشغال ایران در شهریور 1320 تأثیرات عمیقی بر جامعه ایرانی داشته است. برای پاسخ دادن به این پرسش و اثبات فرضیه، این نوشتار در دو بخش سامان یافت. در بخش نخست به آثار و پیامدهای کوتاه مدت اشغال از جمله قحطی، بیماری، ناامنی و بی کاری اشاره شد. در بخش دوم نیز به آثار و پیامدهای بلند مدت از جمله شروع یکی از امواج مهاجرت از روستاها به شهرها، تغییرات محسوس در قشر بندی جامعه ایران، تشدید تضاد طبقاتی و قوت یابی ناسیونالیسم اشاره شد. به طور کلی اشغال ایران تمام فضای اجتماعی ایران را بر هم ریخت. از این فضا افرادی به بهترین وجه استفاده کردند. تحمل فضا برای مردم ایران بسیار سخت بود.
اگر چه آن ها از دست دیکتاتوری رضا شاه خلاصی یافتند و پس از رفتن او شادمانی کردند اما وضعیت اشغال نیز رضایت بخش نبود و ملت ایران از چاهی به چاه دیگر افتاده بودند. همه این رنج ها و مشکلات موجب تنفر ایرانیان از انگلستان و شوروی گردید. ایرانیان در این فضا به بازشناسی مرزهای هویتی احساس نیاز کردند و این مسئله خود را در ماجرای ملی شدن صنعت نفت نشان داد؛ جریانی که تا انقلاب اسلامی و بعد از آن نیز ادامه یافت.

پی نوشت ها :

1- فرخ حسامیان، گیتی اعتماد، محمد رضا حائری، شهر نشینی در ایران، تهران، انتشارات آگاه، 1375، صص 46-43
2- جان فوران، پیشین، ص 396
3- همان، صص 399-397
4- محمد رضا سوداگر، رشد روابط سرمایه داری در ایران، تهران، مؤسسه تحقیقات اقتصادی و اجتماعی پازند، 1357، ص 126
5- همان، ص 45
6- علی اصغر سعیدی، فریدون شیرین کام، موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران دوران پهلوی: سرمایه داری خانوادگی، تهران، گام نو، 1384، صص 44 و 45
7- باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، جلد دوم، تهران، نشر گفتار، 1380، ص 813
8- یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمس آوری، محسن مدیر شانه چی، تهران، نشر، مرکز، 1377، صص 155 و 156
9-روزنامه مرد امروز، شمـ سیزدهم، مورخ 13/ 1/ 1323، ص اول.
10- ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، انتشارات کویر، 1378، صص 11 و12
11- ژان پیر دیگار، برنارد هورکار، یان ریشار، ایران در قرن بیستم، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، 1377، ص 460
12- داریوش قمری، (قنبری)، تحول ناسیونالیسم در ایران 1332- 1320، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، صص 12 و 13
13- ناصر نجمی، خاطرات سیاسی (حوادث تاریخی ایران از شهریور 1320 تا 28 مرداد 1332) تهران، انتشارات کلینی، صص 23-19
14- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1370، صص 123 و 124
15- داریوش قمری، پیشین، صص 123 و 124.

منبع: مطالعات تاریخی شماره 27